زهرا چه کند می‌گذرد شست‌ و شوی تو

زهرا چه کند می‌گذرد شست‌ و شوی تو

[ حاج علی اکبر زادفرج ]
زهرا چه کُند می‌گذرد شست و شوی تو 
نیمه شب است تازه رسیدم به موی تو

(این بار چندم است کفن باز می‌کنم) 

کار تنش زیاد، ولی وقتِ من کم است 
یک شب برای شست و شوی این بدن کم است

از زیرِ پیراهن ورمش دیده می‌شود 
آنقدر واضح است که یک پیراهن کم است 

باید چگونه جمع کنم این بساط را
فرصت کم است و آب کم است و کفن کم است
****
دری که ساخته بودم به من خیانت کرد 
گرفت آتش و خود را به روی یار انداخت 

(و یک غلاف که دست چهل نفر چرخید)۲
و دست فاطمه را عاقبت ز کار انداخت

در آن میانه به‌ سلمان خداش خیر دهد 
رسید و زود عبا را روی نگار انداخت 
****
(خودم ز سینه‌ی او میخ را در آوردم)

زخمای بدنت درده
بی هوا زدنت درده 
اشکای حسنت درده
شدی نقش زمین

اون که پیدا نشد چاره است 
اون که گم شده گوشواره‌ست 
جیگر کی یه سر پارست 
روضه یعنی همین

نمک پدرت رو به زخمِ جگرت می‌زدن
سیلی رو نباید به تو پیشِ پسرت می‌زدن

نظرات