
یه جوری زد که جون بدم یه روز بیا شمر و بهت نشون بدم همون که قد بلندتره یه ساعتم از زدنم نمیگذره این پهلو ناقص این بازو بیحس ما رو چرخوندن مجلس به مجلس با صورتم چیکار کنم فقط بگید کدوم طرف فرار کنم چجوری دست به موم زدن منو درست جلو سر عموم زدن تا رفتم از حال گوشواره خلخال گم کردم اینا چیزی نیست بابا تو گودال گم کردم یه شهری رو شریک کنن فقط میخواستن عمهام رو کوچیک کنن اینجا عمهام شکست زن و بچهات بین وحشیهای مست سرت از نی افتاد و شد دست به دست اینجا عمهام شکست سر هر کوچه من سنگ میخوردم از مرد و زن سنگ میخوردم سنگینه مشتشون همه من رو میزدن زجر هم پشتشون مونده موی من لای انگشتشون سنگینه مشتشون موش رو گرفت حرمله به زور النگوش رو گرفت آسمون روی سر آلالله آوار شد هر چه شد بین در و دیوار شد ریشه سر نیزهها مسمار شد واویلا سلام مادر آیه الصدیه الشهیده ای هجده ساله قد خمیده آیه الفاضله الشهیده هر جا که به پرچمش نگاه تو افتاده حرم رقیه است تنها حرمی که روضهخون نمیخواد حرم رقیه است اومدن زیارتت با گریه با زاری تو هنوزم وسط بازاری خیلی روضه نگفته داری واویلا شنیدم که اربعین جا موندی دلگیرم من به جای تو زیارت میرم یا رقیه میگم و میمیرم میمیرم بسوز ای دل آتیش گرفته دامن رقیه جونی نمونده به تن رقیه تفریحشونه زدن رقیه همینجا بود تو بغل رباب سیلی خوردی حتی میون خواب سیلی خوردی تو مجلس شراب سیلی خوردی کاش یکی هم بود میگفت جلو بچه مادرو نزن عمدا مقابل پسر ارشدش زدن تورو خدا نزن داره میمیره حسن شیر خواره غرق گریه است تو بغل رقیه است یه کاری کن داره میمیره یه قطره هم یه قطره است عمو مواظب چشمات باش مواظب دستات باشه سکینه با چه حالی آورده مشک خالی همیشه به حرفت عمل کردی عمو برو ولی قول بده برگردی عمو و ما ترونه کیف یتلظی عطشا بچهام داره میمیره به خدا مُنُّوا عَلَی مادرش چشم انتظاره مُنُّوا عَلَی تشنگی دوا نداره مُنُّوا عَلَی کاشکی آسمون بباره چجوری روی دست من عزیزم حرمله دید سفیدی گلوتو آورده بود تیر سه شعبهای رو زده تو علقمه باهاش عموتو کشته منو داغ جوون تو لااقل زنده بمون از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین ای خدا با چه دلی زینب صدا میزد حسین دست و پا می زد علی زینب صدا میزد حسین این همه راه دویدم چه به موقع رسیدم تا کنارت عزیزم صد بار علی اکبر رو دیدم پاشو برگردیم خیمه در تلاطمه اولین باره زینب بین مردمه