
غلاف بالا رفت فاطمه افتاد و مولا تنها رفت ناله زهرا تا عرش اعلی بالا رفت غلاف بالا رفت ریسمان و بازوی خیبر گشا واغربتا یاس علی به زیر دست و پا وقت پر زدن شده صحبت از کفن شده ای وای از غم حسین حرف پیرهن شده عجب دنیایی غروب عاشورا میای تنهایی وقت قتل صبرش توهم اونجایی عجب دنیایی چه طول میکشه جون دادنش واویلتا نعلای تازه و زخم تنش تو شیب گودال سرازیر شد حسین پیر شد سلام ای مادر دعا کن این شبها برام ای مادر خیلی تو حسرت کربلام ای مادر اگرچه بردن جسمت به عهدهی پدر است حساب کردم و دیدم کار صد نفر است به غسل مادر خودم بلند گریه نکردم لالا لالا علی اکبر من اربا اربا علی اکبر من