برگرد آقا

برگرد آقا

[ محمدحسین حدادیان ]
هر شب با یاد تو زیر نور ماه 
گفتم ای وای، از غروب قتلگاه

آه از این کوچه، به اون کوچه، صدا کردم
میا کوفه، میا کوفه

دعا کردم 
برگرد آقا، تا قبل از اینکه دیر شه
از این می‌ترسه مسلم، که زینبت اسیر شه

کوفه نگاهشو که دوخت به دنیا، واویلا واویلا
امام حسینشو فروخت به دنیا، واویلا واویلا

حسین جان 
هرچی که گفتن دروغه 
بازار آهنگراشون، شلوغه

میا کوفه میا کوفه حسین جانم ...

تنهای تنها شدم وا غربتا 
مثل قلب من شکسته بیعتا

ببین آقا، توی کوفه، شده جنجال 
شبیه تو، منم رفتم، ته گودال

سرمی‌برن، برا مهمون نوازی 
که حکم قتلتو داد، دیگه شُرِیح قاضی

به روی نیزه با لبای خونی، واویلا واویلا
آیه ام حَسِبتَ رو می‌خونی، واویلا واویلا

حسین جان، بالای دارالاماره 
با لب تشنه می‌خونم، دوباره

میا کوفه میا کوفه حسین جانم ...

ای وای از تیر و کمون حرمله 
حاجیِ شش ماهه داره قافله

پریشونم، پریشونم، می‌خونم آه 
از اون ساعت، که تو بزم، عبیدالله

می‌سوزه با، قد خمیده زینب 
خدا رو شاکره باز، به تو رسیده زینب

یه خونه ای تو کوفه غرق نوره، واویلا واویلا
سر بریده گوشه‌ی تنوره، واویلا واویلا

حسین جان، آل علی خون می‌بارن 
صدقه وقتی براشون، میارن

میا کوفه میا کوفه حسین جانم ...

نظرات