اشعار شهادت حضرت عبدالعظیم (ع)

اِی زائرانِ کرب‌وبلا بر شما سلام
از بس که چون آبا و اجدادت کریمی
مُقیمِ کرب‌وبلا هستم و مُریدِ کریم
شاه تویی ماه تویی حضرتِ عبدالعظیم
نانِ این سفره همان است که ما می‌خواهیم
خادمیِ حرمش حسرتِ افلاک شده
اینجاست خاک ری وَ ملقب به کربلاست
ای آنکه زیباتر ز پرواز نسیمی
ری قبله گشته با حرم سیدالکریم
المنت و لله که گرفتار تو هستیم
نِجاهَ مِنکَ یا سَیِّدَالکَریمَ نَجِّنا وَخَلِّصنا
سرِ تعظیم به درگاهِ تو خم مانده هنوز
از فیض این حرم چقدر با صفاست ری
گدایی سرکویت به مارسید خوشیم
کسی که راه به باغ تو چون نسیم گرفته

اشعار شهادت حضرت حمزه (ع)

با يادِ غم حمزه دلي صابر نيست
آن روز که روز غربت حیدر بود
گمان نمی‌کنم این روح پیکرم باشد
از شیر غیر از شیر بودن برنمی‌آید
هم عزای حمزه در دل‌ها مقیم است
ای مسیحا دم رسول الله
گمان نمی‌کنم این روح پیکرم باشد
نیزه‌ای آمد به قلب حمزه، آن شوکت شکست
دنیا مثال حمزه علمدار دیده؟ نه
عبا رسید که گرما به پیکرت نرسد
بنویسیم از مسیر بهشت
عشق هر جا رود اثر دارد
گمان نمی‌کنم این روحِ پیکرم باشد
نور چشم پیمبری حمزه
برای اوج نوشتند بال وا شده را

اشعار ویژه امام حسین ع

غصّه‌یِ تنهاییِ مولایِ ما را یاس خورد
ای که از سوز تو پیداست تمنای حسین
مشغول کار هستی و در زیر آفتاب
سفرهٔ این دل شکستمو باز
نیست، ای دوست! به دل، جز تو تمنّای دگر
داد جسمی که نبی پرورش از ریشۀ جانش
بسم رب الحسین آغاز صحبت عارفان حق بین است
آینه‌ی حُسنِ خدا یا حسین
یاد تو قلب را مَثَلُ النّور می‌کند
سوره سوره آیه آیه واژه واژه حرف حرف
ای ماه سرخ نیزه ها،سالار زینب
سربه‌زیر آمده این سینه‌زنِ سربه‌هوا
هر کسی از کربلا شد دور، غربت می کشد
شُهرتِ ماست، مُحِبّانِ اباعبدالله
گفت با خواهر برادر نزد مادر می روم