شهید بن شهید غریب بن غریب سلامُ الله علی شیب الخضیب میرسه از تو گودال یه نالهی جگرسوز که تیغ ابن ملجم تو دست شمره امروز دم نوحهمون رو نغمه حجازه دیگه وقت خوندن روضهی بازه عقدههای کهنه و نعلای تازه ویلی ویلی علی الحسین قابضون علی شیبتک به یده ذابحون لک بمحنده چه بلایی به سر تو اومده از مدینه مادر تو اومده وا اماه رسیده زینب تو با پای برهنه سَرو به سختی میبُره خنجر کهنه آه حسین نیزه شکستهها و قتلگاه حسین بعد از رفتن سنان اومد تازه ساربان شمر با خنده میگه که انگشتر مبارکه شهید بن شهید غریب بن غریب سلام الله علی شیب الخضیب به جای خواهری که نیمه جونه مادرمون خودش رو میرسونه خولی سرت رو میبره شبونه روشن نباشه کاش تنور خونه منتظرم باش اُمحبیبه تو شهر حیدر زینب غریبه یه سر طناب بازوی من و یه طرف گردن زین العابدین دعا کن برا رقیه دخترت وقتی از رو ناقه میخوره زمین امروز تموم زندگیمو دادم از دست دلگیرترین غروب جمعه ست این طالب بدم المقتول بکربلا