پدر در پشت خیمه دم گرفته

پدر در پشت خیمه دم گرفته

[ علی اکبر زادفرج ]
پدر در پشت خیمه دم گرفته
سرت را با تنت باهم گرفته
(علی عادت به انگشت عمو داشت
بجایش تیر را محکم گرفته)۲

باز کن از ساقه‌ی این تر انگشتان خود
نیست همبازی تو بی‌چاره‌ام کردی علی

میزنی لبخند و پیدا می‌شود سرهای تیر
عاقبت دندان شیری هم در آوردی علی

(به تو گفتم نکن گریه نگفتم قهر کن با من)۲

آوره‌ام میانه‌ی هر شهر کرده‌ای
شیرت ندادم فکر کنم قهر کرده‌ای

(گفتی مقدر است بلا، امتحان بده)۲
باشد قبول پس به من اینک توان بده

ای خوش سفر به مرکب نیزه نشسته‌ای
دنبال تو چقدر بیایم، امان بده

آسان به کف نیامده، آسان نمی‌رود
گهواره می‌ستانم از آن‌ها زمان بده

یک جرعه اب خوردم اگر شیر خواستی
از روی نی فقط سر خود را تکان بده

دو دستم را به زیر آب بردم 
(حلالم کن نبود آب خوردم)۲

ای حسین...

بر طفل و باب چو جوابی نداد کس
یک تیر هر دو را به سه پهلو جواب داد

دست و پا می‌زنی انگار بغل می‌خواهی
یا که جای من از این تیر عسل می‌خواهی

به لبت حداقل اب ندادند که هیچ
به روی دست تو را تاب ندادند که هیچ

خون سرخی به رخ زرد گرفتی بابا
محکم انگشت من از درد گرفتی بابا

مادرت بر در خیمه نگران من و توست
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست

(هلهله زودتر از من خبرت را می‌برد)
(کشتنش تیر نمی‌خواست نسیمی بس بود)

بر درِ این خانه با دست تهی در میزنم
بی پر و بالم خدا را تا کجا پر می‌زنم

گریه کرد و یاعلی گفت و به کامم ریخت شیر
بوسه از روی ادب بر پای مادر می‌زنم

گر مِیِ جنت بجوشد از زمین و آسمان
من فقط زهرائیم ساغر ز کوثر می‌زنم

هر کسی دارد پنهای هر کسی کوبد دری
من امیرالمومنین را حلقه بر در می‌زنم

آنقدر در می‌زنم گر در به رویم وا نشد
بار دیگر، بار دیگر، بار دیگر میزنم

از دم گهواره تا تابوت ذکرم یا علی‌است
دم ز حیدر، دم ز حیدر، دم ز حیدر می‌زنم

تا بپوشد در صف محشر سیاهی مرا
رنگ بر پرونده‌ام از خون اصغر می‌زنم

(یا علی یا علی مالک ملک دلی
نام زیبای تو شد، رافع هر مشکلی)۲

(یا علی یا مولا، ای نگار زهرا)۲
(یا حیدر یا حیدر، یا مرتضی)۲
****
هرکس رهاست یاعلی می‌گوید
در بند بلاست یا علی می‌گوید

یک لحظه سکوت، یک صدا می‌آید
انگار خداست یا علی می‌گوید

نظرات