ای زمین و آسمانت غرق ماتم، ای بقیع غصهی تخریب تو شد روضهی، غم ای بقیع داغدار روضهی تو قلب خاتم، ای بقیع سوگواران تو زهرا و علی هم، ای بقیع ای بهشت آرزو ای قبلهی ویران شده بانی حفظ حریمت ملت ایران شده نوکران آمادهی احداث بنیان حَرم تا بسازیم از بقیع صحن و شبستان حَرم کاروان آید شود یک هفته مهمان حَرم جان هر چه عاشق زهراست قربان حَرم گنبد و گلدسته میسازیم در ویرانهات در بر اُمالبنین سازیم سقا خانهات چون شبستان و حَرم تکمیل شد پرچم به کف راهپیمایی به پا سازیم با شور و شعف کاروان عشق را راهی کنیم از هر طرف از خراسان، کربلا، قم، سامره، تهران، نجف دشمن پست تو کی از ما بگیرد عشق را؟ هر چه را از ما گرفت از دل نگیرد عشق را آری آب و گِل ما را حسین آمیخته طرح دینداری ما را دست زینب ریخته قلب ما زیر قدمهای علی آویخته پشت در گودال محراب آستان بندگیاست روضههای کربلایِ یار، سَبک زندگیست **** در ته گودال آری نیزه بر دلها زده کعب نِی بر جان ما و زینب کبری زده در دل محراب ضربت اشقیا بر ما زدن ضربهی سیلی به ما و صورت زهرا زدن صاحب ما رشتهی تقدیر را خواهد گرفت انتقام آیهی تطهیر را خواهد گرفت در کف خود قبضهی شمشیر را خواهد گرفت از گلوی گل، سه شعبه تیر را خواهد گرفت **** حَرمت آل عبا را میرساند او به هم پیکر و رأس جدا را میرساند او به هم بلند مرتبه شاهی به زحمت افتاده برای جرعهی آبی به منّت افتاده برای کُشتن طفل صغیر شش ماهه به قصد جایزه دشمن به سرعت افتاده نجات اهل دو عالم به دست اصغر اوست به نام طفل ربابش شفاعت افتاده بلند مرتبه شاهی به دفن شهزاده میان خیمه و میدان به حیرت افتاده بلند مرتبه شاهی به مشکل افتاده که گیر قهقهههای ارازل افتاده رباب اگر که ببیند حسین میمیرد چنین که گردن شش ماهه کامل افتاده کمی به زیر عبا باز بود پلک علی رسید خیمه پدر دید کامل افتاده لباس و ملحفه، بالشت بچه، گهواره چقدر بین بیابان وسائل افتاده به جای بستن قنداق کار دست رباب پس از علی به طناب و سَلاسِل افتاده بزرگ شد پسرم، مرد شد، ببین زینب زِ نیزه سایهی اصغر به مَحمِل افتاده حسین...