خبرِ عمو اومده، نرسیده آب عزیزم پسرکِ تشنهلبم، لالایی بخواب عزیزم پرستوی سفیدم پر مزن، مرو مادر دل از تو نبریدم دل مکن، مرو مادر خماریِ چشمِ تو تیر، به قلبِ رنجور میزنه پسرکم گریه نکن، دلم داره شور میزنه عمو نیومد ز سفر، تا که برات آب بیاره خدا کریمه پسرم، شاید که بارون بباره بخند تا که نبینم، حالِ بیقراری رو ببین بارونِ چشم از، ابرِ نوبهاری رو پرستوی سفیدم پر مزن، مرو مادر دل از تو نبریدم دل مکن، مرو مادر سرمو کنار میبرم برا خنکای لبه که نریزه اشکِ چشام، روی ترکای لبه به بابا میگم بدونه، اگه علی شیر نداره این آخرین سربازته، درسته شمشیر نداره کی گفته غمش آبه؟ از غمِ تو بیتابه میدونم روی دستت تیر میاد و میخوابه پرستوی سفیدم پر مزن، مرو مادر دل از تو نبریدم دل مکن، مرو مادر اگه داری میری سفر، قرآن بگیرم رو سرت تو میری و پشت سرت، بارونِ اشکِ مادرت تو میری و خیمه میشه، برا همه مثِ قفس نمیمونی از غمِ تو میمونه تو سینه، نفس بخند تا که نبینم، حالِ بیقراری رو ببین بارونِ چشم از، ابرِ نوبهاری رو میونِ یه خیمه داره، مادری زبون میگیره دلِ مادری که شکست، دلِ آسمون میگیره یه مادری شیش ماهشو، به روی سینهاش میذاره بارونه تو ابرِ چشاش، یا تو آسمون ستاره؟ رقیه شده بیهوش، تا بری به آغوشش بابات گفت که درآره، گوشوارش رو از گوشش پرستوی سفیدم پر مزن، مرو مادر دل از تو نبریدم دل مکن، مرو مادر
اولین بار تو گوشی خواهرم که الان فوت شده گوش دادم