گلم سرخ و سفید است از او قطعِ امید است مگو آب، مگو آب عمو نیست، عمو نیست بجز تیرِ سه شعبه جوابی به گلو نیست واویلا، واویلا... ***** همهی دشت پر از هلهله و تصنیف است بین آن قوم از آن تیر زدن، تعریف است به روی دست همه حرمله را میبردند یک نفر گفت چرا شاه بلاتکلیف است ***** یک قدم رفت به خیمه، دو قدم برگشته خاطر خیمه از این داغ مکدر گشته آب میداد و نمیداد چه فرقی میکرد رفتنی بود دگر غنچهی پرپر گشته به دلش تیرِ سهشعبه دو سه تا داغ گذاشت داغّ این طفل ولی چند برابر گشته ***** نه ناله میزنی نه دست و پا نه اشک میریزی مرا کشتی علی جان با همین لبهای خندانت بزن لبخند که تا دشمن بداند که مرگس سخت را آسان گرفتی من از هر خندهات جان میگرفتم ولی زین خنده از من جان گرفتی ***** امشب کتابِ عمرِ علی بسته میشود مرد خدا ز دام بلا رَسته میشود دستی که بر نوازشِ اَیتام باز بود افسوس در میان کفن بسته میشود او را نکشت تیغ جفا، درد و داغ کشت راحت دگر ز عقدهی پیوسته میشود آن آرزوی مرگ که بعد از بتول داشت امشب اجابت از سر بشکسته میشود ***** من از مدینه ناز اجل را کشیدهام با یاد کوچه، کوچهی دل پر شراره است در من توان حرف زدن هم نمانده است مانند فاطمه سخنم با اشاره است ای اهل کوفه جان شما و سهسالهام دانم که فکر و ذکر شما گوشواره است ***** بعضی از همین یتیما که حالا به نشستن درِ این خونه خوشن واسه چندتا قطره آب تو کربلا بچهی شیرخوارهمونم میکشن الهی هیچکسی شرمنده نشه عوض گریهی اون خنده نشه سر بچهم به یه مو بنده حسین مواظب باش از تنش کَنده نشه رو پیشونیت عرق شرمه حسین خونِ روی قنداقه گرمه حسین چجوری میخوای به روش خاک بریزی استخون شیش ماهه نرمه حسین ***** اِسمَع اِفهَم علی اصغر من این صدای گرفتهی باباست به تن خستهام نگاه نکن روح من هم کنار تو اینجاست بهر تسکین مادرت ای کاش به تن خستهی تو جان بدهم بازوی کوچک و نحیف تو را من چگونه تکان بدهم ***** قرصِ قمرِ رباب، ای تاجِ سرِ رباب کوچیکه سرت اما شده سایهسرِ رباب قند و عسلِ رباب، شیشماهه یلِ رباب رو نیزه نشستن بهتره یا بغل رباب؟ یارالی علی آب آزاد شده، جات خالی علی یارالی علی رو نیزه چرا بیحالی علی