لالا لالایی اصغرم

لالا لالایی اصغرم

[ حسین ستوده ]
لالا لالایی اصغرم
خوابی ولی رو نیزه هایی 
حسرت به دل موندش حسین 
یه بار صداش کنی بابایی
تو بغل من که نشد 
رو نیزه خوب آروم گرفتی 
بزرگه واسه ی سرت 
خدا کنه فقط نیوفتی

بیمار شدم 
رفتی عزادار شدم 
راهیِ بازار شدم علی اصغر 
خیمه سوخت
سه شعبه حنجر رو دوخت
گهواره تو شمر فروخت علی اصغر

با بند قنداقه تنت 
بستن روی نیزه سرت 
صدا یکیشون در نیومد 
وقتی که خاکی شد لبت
گفتم به عمه زینبت 
چقدر سفید بهش میومد 
واسه ی پیدا کردن
سر تو معرکه گرفتن
میگن که هم‌وزن سرت
جایزه و سکه گرفتن

ای آرزو های رباب 
رفتی منو تنها گذاشتی 
کشته منو اینکه ازم 
به غیر شیر چیزی نخواستی 

غم گرفت 
دنیامو ماتم گرفت
هستیمو با هم گرفت خیر نبینه 
پرپری 
مونده ازت یه سری 
نذاشت کنم مادری خبر نبینه

رفتی و باز شد راه آب 
از غصه میمیره رباب
رفتی کجا درمونه دردم
حتی گلم توی خیال
فکر نمیکردم به سال 
قد نده عمرت شیرمردم 

لالا علی لالا علی لالا علی جان

آرزوم هامو 
دلخوشیامو
همه با دست خودم خاک کردم پشت خیالمو
دیدی تو اصغر
جلوی لشگر
به چه کنم چه کنم انداخت منو حرمله آخر

وای دلم چه بی قراره 
آخه شیش ماهه دیگه کشتن نداره
مادرش تو خیمه ها چشم انتظاره

علی اصغرم
با چه رویی من آخه باید به سمت خیمه ها برم
علی اصغرم 
تو بگو آخه چه خاکی بریزم علی توی سرم
علی اصغرم

ای گل پرپر 
شیش ماهه اصغر 
به خدا سپردمت برو کنار علی اکبر 
از هر چی نامرد
منت کشیدم
کشتنت کسی نگفت شیش ماه برات زحمت کشیدم

وای به غم کردن اسیرم 
رحمی نکردن به صغیر و به کبیرم 
حق دارم اگه از این غصه بمیرم 

قول میدم اگه ورق برگرده و علیم نمیره
جوری لالایی میخونم حرمله گریه اش بگیره

تلاش کردم حسین ازت بشنوه بابایی 
اسیر دست نیزه دارایی 
بی تو از این زمونه سیرم

خواب دیدم مادر ورق برگشته و تو ام نمردی 
داشتی میخندیدی و دیدم که دندون در آوردی

آرزو هام همه نقش بر آب شد 
دلم کباب شد

نظرات