والله محبت علی از من نیست من حب علی ز شیر مادر دارم مادر که به عشق پایبندم میکرد در درگه او نیازمندم میکرد هر بار به طفلیام زمین میخوردم با نام علی ز جا بلندم میکرد من دیده به احسان علی دارم و بس سر در خط فرمان علی دارم و بس هر کس زده دست خود به دامان کسی من دست به دامان علی دارم و بس هر شب که یاد کوی تو از خاطرم گذشت تا صبح اشک شوق ز چشم ترم گذشت از آسمان عمر چه زود اخترم گذشت خاک نجف کجاست که آب از سرم گذشت جان من از علیست مرا جان به کف ببر ای شوق مرا پابرهنه تا نجف ببر از این حرم که هست حریم ملائکه آدم کجا رود که نیفتد به مهلکه دنیای بی علی چقدر بود مزحکه شیعه علی نداشت بمیرد برای که؟ کار عدم ز هستی به عشق کشیده شد دنیا فقط برای علی آفریده شد خورشید پیش گنبد این شاه زرد نیست هرکس که خاک پای علی نیست مرد نیست یک شب میان صحن نجف داد میزدم گشتم نبود بهتر از اینجا نگرد نیست ما را در این حرم جگر قیل و قال نیست ارباب حاجتیم و زبان سوال نیست اینجا غمی به دوش محبان وبال نیست در بارگاه قدس که جای ملال نیست جایی که جارویش پر و بال فرشته است موسی چقدر مشق تحیر نوشته است دنیا همیشه بر سر خوان نعیم توست پای کرم شکستهی دست کریم توست نهج البلاغه رائحهای از شمیم توست سبحانَ مَن دَنی فَتَدلی، حریم توست (یعنی علی مع الحق و حق است با علی)۲ صلِ عَلی مُحبِکَ یا مرتضی علی سبحانَ مَن یُمیتُ وَ یُحیی، قیامت است اینجا بدایتیاست که تا بینهایت است در وادی السلام تو مردن، غنیمت است یعنی شهید راه علی غرق رحمت است کی می شود بیایی و شرمنده ام کنی؟ از جام مَن یَمُت یَرَنی زنده ام کنی علی یا علی... جانشین نبیالله که شد روز غدیر خستگیهای پیمبر همه شد یکجا در و قسم بر ترک کعبه که حتی دیوار شده از عشق علی پیش علی در جا در شهر علم است نبی شهر طرب انگیزی که برایش به خدا هست علی تنها در نکند در غزلم بسته شود دستانش نکند در غزلم باز شود با پا در میخ در داغ شد و مادرمان زخمی شد حال او تکیه به دیوار نماید یا در ؟ آه، سادات ببخشند که خورد زمین بعد از آن فاصله هم کنده شد از لولا در رد شدند آن همه نامرد از آن در با پا تا که افتاد به روی تن زهرا در آنقدر ضربهی پا خورد به در تا که شکست آنقدر شاخه تکان خورد که باری افتاد **** در رو داره میشکنه زهرا مونده یک تنه یکی داره مادرم رو میزنه ضربه به در میخوره در به مادر میخوره در به پهلوهای کوثر میخوره آتیش به باغ میزنه رو سینش داغ میزنه مادرم رو داره شلاق میزنه چهل تن یک تنو زدن گل گلشنو زدن مرد بودن اونا که یه زنو زدن قنفذ بیبهونه زد پشت درب خونه زد چقدر زهرا رو تازیونه زد **** یک بدن بود و یک نفر اما صد نفر میزدن زینب رو هر چه او بیشتر نفس میزد بیشتر میزدن زینب رو خوابشان برد بچهها سر شب تا سحر میزدن زینب رو زینت دوش نبی زیر دست و پا به فکر زینبه دیدی با بیادبی منو میزدن یه عده عجنبی دیدم بیهوا زدن، خیلی ناروا زدن پیرمردا تو رو با عصا زدن سنان غوغا میکنه، داره بلوا میکنه نیزه رو تو تن تو تا میکنه حسین جان... (حسین همهی درد من ایناست چرا عریانی)