اهل زمین، چرا کمر آسمان خم است؟

اهل زمین، چرا کمر آسمان خم است؟

[ علی کرمی ]
اهل زمین، چرا کمر آسمان خم است؟
جاری ز چهار رکن حرم اشک زمزم است
در چشم خلق روز قیامت مجسم است
باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟

روح الامین به خون جگر شسته آستین
هر اختری به دیده شده گوی آتشین
خون از یسار جوشد و فریاد از یمین
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است

این سوز و ناله و فریاد و اشک و آه چیست؟
خلقت عزا گرفته خدایا عزای کیست؟
دود از زمین بلند شد و آسمان گریست
گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیر عام که نامش محرم است

گویی جهان و خلق جهان نوحه می‌کنند
حتی فرشتگان به جنان نوحه می‌کنند
جن و ملک بر آدمیان نوحه می‌کنند
گویا عزای اشرف اولاد آدم است
*****
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
بودند دیو و دد همه سیراب و می‌مکید
خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا
*****
آنقدر تشنه بود امّا شمر
 آب را پیش چشم آقا خورد

پشت و روی تنش یکی شده بود
زینب از دیدن تنش جا خورد
*****
بمیرم بمیرم که غارت شدی
میرم خواهش از دشمنت می‌کنم

میرم پس می‌گیرم لباس تو رو
 خودم پیرهنت رو تنت می‌کنم

با جسم چاک چاک نزن چنگ روی خاک
 تنها امید خیمه‌ی زن‌ها بلند شو

دارند می‌زنند به تو پیرمردها
از دستشان بگیر عصا را بلند شو
*****
یا ابن شبیب تشنه‌ی بی حال دیده‌ای؟
یا ابن شبیب گودی گودال دیده‌ای؟

یا ابن شبیب آینه و سنگ دیده‌ای؟
یا ابن شبیب قتلگه تنگ دیده‌ای؟

یا ابن شبیب آه جگرچاک می‌کشید
از شدت عطش پا بخ روی خاک می‌کشید

یا ابن شبیب تیغ به روی گلوش بود
یا ابن شبیب عمه‌ی ما رو به روش بود

یا ابن شبیب آتش قلبم جوانه زد
نامحرمی به عمه‌ی ما تازیانه زد

یا ابن شبیب جز غم غربت غمی نداشت
یا ابن شبیب عمه‌ی ما محرمی نداشت

یا ابن شبیب عمه‌ی ما راه دور رفت
می‌خواست قتلگاه بماند به زور رفت

نظرات