چشم از آن لحظه‌ای که وا کردی

چشم از آن لحظه‌ای که وا کردی

[ علی کرمی ]
چشم، از آن لحظه‌ای که وا کردی
در دل، از راه دیده جا کردی

به یَدالله فَوقَ اَیدیهِم
که تو تسخیر قلب‌ها کردی

سر نهادی بر آستان رضا
پشت تسلیم را دوتا کردی

هدف تو ثُبوت لا بود
بعد از آنی‌که نَفی لا کردی

تو به امضای خون خود، به حسین
دل سپردی و اقتدا کردی

خاک پای مقدس او را
سُرمه‌ی چشم و طوطیا کردی

دل بیگانه با ولایت را 
به نگاهت تو آشنا کردی

ای که بر گِرد خیمه‌ی خورشید
سعی در مروه و صفا کردی

کربلا دشت عشق و شور نبود
کربلا را تو کربلا کردی

چه بگویم که گفت خَیرُ الناس
رَحمَ الله عَمی العَباس

به جمال تو ای حبیب خدا
دل جدا، عاشق است و دیده، جدا

شیر مرد جهادی و جاریست
در رگ و ریشه‌ی تو خون خدا

تو و با ظلم آشتی هرگز
تو و بر ظالم اعتنا ابدا

جان پاک تو شد فدای کسی
که له روحنا لی بفداک

چون تو در انقلاب عشق حسین
دین خود را کسی نکرده ادا

در صف حشر رشک برند
به جلال و مقام تو، شهدا

دست‌های بریده‌ات محشر
روی دستان حضرت زهرا

ای همه کاره‌ی عزای حسین
نمک سفره‌های عاشورا

تو چه کردی که عاشقت شده‌اند
ارمنی‌های روز تاسوعا

چه به روز سَر تو آوردند
روی نیزه چه می‌کنی آقا

***

روزی که اختران ز هر سو به نیزه شد
دانی چطور آن سَر مَه رو به نیزه شد

از بس شکاف ضرب عمودش عمیق بود
تنها سَری بود که زِ پهلو به نیزه شد

***

گر سَرت را سَر زانو بکشم، می‌ریزد
سَر تو بس که جراحات مکرر دارد

به که گویم که علمدار رشیدم، حالا
قامتی با قد یک طفل برابر دارد

شده اندازه‌ی قاسم بدنت
قد وبالای تو دور و بَر تو میریزد

دیدم از دور، که با نیزه بلندت کردند
بی‌سبب نیست که بال و پر تو می‌ریزد

بهترین کار همین است که دستت نزنم
دست بر تو بزنم، پیکر تو میریزد

به که گویم که علمدار رشیدم حالا
قامتی با قد یک طفل، برابر دارد
****
میخواست دشمنت بکند کوچکم، که کرد
دیگر زِ من نپرس چه شد حجم پیکرت؟

از بس که تیر نیزه و شمشیر و سنگ خورد
قد رشید من شده هم قد اصغرت

باور نبودم از پس عُمری ادب، حسین
امروز پا دراز کنم در برابرت

هنوز هم که تو در فکر احترام هستی
بس است این‌همه سختی نده به بازویت

کجاست جای لبم، روی ماه پیشانی
چقدر فاصله افتاده بین اَبرویت

با سَری که متلاشی شده تعظیم نکن
****
تو بِری، خون به دل ما می‌کنند
ما رو با خنده تماشا می‌کنند

پاشو و ببین، که از حالا دارند
قتلگاهمو مُهیا می‌کنند

تو اگر پا نشوی نوبت گودال من است

نظرات

سپاسگزارم