همهی دنیا برای بقیه سر خاکستریتم برای من بسه دیگه این تنور و اون طبق یکمم بیا بشین رو پای من من فقط یکم موهام سوخته همین یکمم کبوده رنگم مگه نه؟ لباسام یه ذره نامرتبه ولی من هنوز قشنگم مگه نه؟ دیدم روی نیزه چجور بردنت نمیرفت سر تو به زور بردنت مگه زیر مرکب برات بس نبود چرا دیگه بین تنور بردنت؟ خاکستر خاک و خون گرفتی خوابو از چشمامون گرفتی نون نخوردی امّا بوی نون گرفتی سرت با بوی نان آمد ولی خود نان نیاوردی پدر جان از تنور کوفیان نان در نمیآید به خیمه میشنیدم اینکه میگفتی غریبم من دلم میسوخت دیدم کاری از دختر نمیآید دخترت نیستم از تشت خلاصت نکنم میزبان با چه نموده است پذیرایی تو لب پایینی تو ضربه فراوان دیده نه انگشتی داری نشونم بدی نه آغوش آوردی امونم بدی به عمه سپردم که غسلم بده تو دستی نداری تکونم بدی منو بدرقه کرد کف و سوت و کل دارم میرم از دنیا حسرت به دل یه آغوش میخواستم که توش جون بدم داره آرزوهام میره زیر گل رسمه وقتی دختر میمیره باباش ازش بوسه میگیره میاد واسه دفنش بزرگ عشیره از قول من بگو به عمو بعد مردنم باید برای غسل من آبی بیاوری ما پرده نشینان حرم را چه به بازار؟ از دست اباالفضل عمویم گله دارم بعد زوار حریمت حالی هم از ما بپرس اینجا گل ناشکفته ای پژمرده است این آینه صد سنگ ز طفلان خورده است آرام کنید کودکان خود را این طفل یتیم تازه خوابش برده است خسته بودم به روی ناقه کمی خوابم برد زجر از راه رسید و زد و بیدارم کرد لگدی زد که خدا قسمت کافر نکند
خیلی عالیه فداتون شم
خداخیرتون بده .خداقوت