بیا به حقِ امیرِ نجف ز من بگذر که گاهگاه به سمتِ نجف گذر دارم دوباره گوشهیِ ایوان طلا دلم را برد دوباره شوق شدم، باز بال و پر دارم اگرچه موطنِ من کربلاست با این حال علاقه بر نجفِ شاه بیشتر دارم من آن مریضِ نجف واجبم، بگو چه کنم؟! دلم گرفته، تبِ دیدنِ پدر دارم