خبر داری که بعد از تو کجاها زینب و بردن یکی از ما که میافتاد همه با هم زمین خوردند میون کوچه و بازار ما ها رو قاتلت چرخوند همونی که توی گودال تو رو با پا چرخوند ----- غیر از این روضه، کلامی قاتل سادات نیست جای زینب بر در دروازهی ساعات نیست ----- اندر سریر ناز چه خوش آرمیدهای شادی از آن که رأس حسین را بریدهای مسرور و شاد و خرم و خندان به روی تخت بنشین کنون که خوب به مطلب رسیدهای جا دادهای به پرده، زنان خود ای لعین خرّم دلی که پرده ایمان دریدهای گه بر فروش حکم کنی، گه به قتل ما ظالم مگر تو آل علی را خریدهای من ایستاده بر سر پا و یکی نگفت بنشین که روی خار مغیلان دویدهای