حالا داره تو شام میگه رباب: نامرد بذار زمین چوبو نریز شراب نامرد چوبو نزن پیش چشم زینبش (آخ دندونش، آخ زینب لبش) ٢ کاشکی یکی باشه و بگه جای حسن چند نفری مرد و نمیزنن ***** چجوری تابِت بدم خوابت بگیره نَهنَه لالا، لالا دیگه عمو جونم بیاد خیلی دیره نَهنَه لالا، لالا **** به اصرار عمّه منم یه ذرّه آب خوردم ببین برای تو هم آوردم، ولی تو رو نیزههایی قول میدم اگه ورق برگرده و علی نمیره جوری لالایی بخونم حرمله گریهاش بگیره تلاش کردم حسین ازت بشنوه بابایی عصای دست نیزهدارایی بیتو از این زمونه سیرم من این پایین، تو اون بالا علی لالا، علی لالا حسین جانم، حسین جانم ...