
ابوفاضل، سلطان قبایل شده غیرت از چشم تو نازل یه مسیحی میگفت زیر ایوون (به اباالفضل عشق است ابوفاضل)۲ (تو چشمات، مسیح و دیدم گویا ارمنیا تاسوعا، برات میمیرن آقا)۲ آقایی، عشق همه دنیایی تو واقعا زیبایی، ماه شبِ زهرایی اباالفضل، اباالفضل، الهه کلیسا به آدم انیسا، غلامته عیسی اباالفضل، اباالفضل، امیر عوالم بزرگ هواشم، به محکمه حاکم پدر آب، ای شاه قلندر که فتادی در علقمه بی سر سر نیزه مشغول چه بودی مه خونین با راس مطهر (موهاتو که نا مرتب کردی (روز منو شب کردی))۲ با حسرت نگاه به زینب کردی (روز منو شب کردی)۲