
آقام حسین، آقام آقام آقام حسین... ای وای از اسیر شدن، کو به کو شدن با مردم غریبه دگر روبهرو شدن این است آخر عاقبت بیعمو شدن بیحرمتی به دختر زهرا زِ حد گذشت خیلی به خواهرت سر بازار سخت گذشت در شهر شام سهم دلم آه سرد شد پنجاه سال پردهنشین کوچهگرد شد آقام حسین، آقام آقام آقام حسین... ببخش اگه یه کم بههم ریختهست برادرت کنار تو خجالتم دادی چقدر امروز آوردی دست یارتو به سمت خواهرت بری ای کاش نرن به سمت خیمهها اوباش غرور لشکرت چقدر شکسته داداش من از جهان بیحسین سیرم میبینی زیر نیزهها گیرم حلالیت بگیر برام خجل نَمیرم برو حرم، بههم نریزه قافله به گوش خیمهها نیاد صدای پای حرمله برو حرم، بههم نریزه خواهرت نبنده شمر بیحیا طناب بهدست دخترت خیز عباس که نزدیک خیامم شدهاند نانجیبی هوس غارت معجر دارد تو اگر پا نشوی نوبت گودالِ من است شمر پیش نظرم دست به خنجر دارد برو حرم، بههم نریزه قافله به گوش خیمهها نیاد، صدای پای حرمله آقام حسین آقام آقام آقام حسین