رسید وقت سفر  سر به زیر شد زینب

رسید وقت سفر سر به زیر شد زینب

[ علی کرمی ]
رسید وقت سفر سر به زیر شد زینب
حسین چشم تو روشن اسیر شد زینب

---

با احترام آمد و بی احترام رفت
با صد سلام آمد با والسلام رفت 

ده روز پیش کعبه‌ی در انحصار بود 
با آن مقام آمد و با این مقام رفت 

خلوت نشین پرده‌ی ناموس کردار
همراه شمر و حرمله در ازدحام رفت 

---

سه چهار مرتبه با شمر هم‌کلام شده
نداشت چاره دگر ناگزیر شد زینب 

چقدر پای غنیمت کتک ز لشکر خورد 
چقدر زخمی مشتی فقیر شد زینب 

از آن زمان که به گودال دید افتادی 
نشست و حرف نزد گوشه‌گیر شد زینب 

---
حالا که هر چی که بود دیگه  گذشت 
ته گودال جای مادرت نبود 

کاری به طرز بریدن ندارم  
خدایی خورجین جای سرت نبود 

---

ای وای من مظلوم آقای من

پیش چشمِ مادر بریدن 
زجر دادن حنجر بریدن 
قربونیِ تشنه کی دیده 
آدابی داره سر بریدن 

تیر و شمشیرها که بی حد شدن 
لحظه لحظه با تنش بد شدن 
کشتنش محل ندادن بهش 
بی تفاوت از تنش رد شدن 

زیاده عالم و نیزه کمش کرد
تن و نعلای تازه درهمش کرد
بزرگ خاندان اهل بیت رو 
زیر انداز دهاتی‌ها جمعش کرد

نحرش کردن، اونا که نامردن 
بی سر بوده، وقتی که خاکش کردن

---
وقت سر بریدنت من نبودم
بوریا شد کفنت من نبودم
این چه جور خواهری کردنه آخه
وقت تدفین تنت من نبودم

نظرات