عروسان علی را از میان مست ها بردند

عروسان علی را از میان مست ها بردند

[ علی اکبر زادفرج ]
عروسان علی را از میان مست‌ها بردند
تا دسته‌دسته شیعه‌ی تسلیم زینب 
بیچاره آن دلی که در این قوم و دسته نیست

کسی داغ دو فرزند بر جگر دارد
نشسته سنگ صبور دل رباب شده 

اگرچه خطبه خودش خوانده بود اما شهر
پر از صدای رسای ابو تراب شده 

هزار مرتبه تا روز آخرت نفرین 
به شام و بزم می و کوفه خراب شده

چه رفته بر دل زینب کسی نمی‌داند 
دمی که وارد مهمانیه

صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله

نگاه اولم را بین آغوش تو خندیدم 
از آن بدو تولد با تو یک جور دگر بودم

نگاه آخرم گودال بودی گریه می‌کردم
و از موی آشفته‌ات آشفته‌تر بودم

هنوزم با مرور خاطراتت جان به لب هستم
سه ساعت زخم خوردی و سه ساعت محتضر بودم

میان التماس من تو را هر کس که آمد زد
چه کاری بر می‌آمد از این دست تنها، یک نفر بودم

به ابن صدر رو انداختم، از بس غریبم من
منی که از سخن با یک غریبه بر حذر بودم 

به پیش چشم من ده اسب از روی تنت رد شد 
تو خونین پیکرو من بیشتر خون جگر بودم

تو شانت دامن زهراست نه مخروبه خولی 
سرت را از تنورش در می‌آوردم اگر بودم

بهانه تا نگیرند از نبود تو یتیمانت
برای بچه‌ها هم عمه بودم، هم پدر بودم

سوار ناقه‌ها کردم همین که دخترانت را
برا محملم دنبال محرم در به در بودم

تویی که شرط ضمن عقد من بودی 
خبر داری که من از کربلا تا شام با که همسفر بودم
مرا بازار بردند و مرا آزار می‌دادند

خطبه‌هایت مُبلغ مکتب 
گریه‌هایت مروج مذهب

از تو باید سرود در هر روز 
بر تو باید گریست در هر شب

من چه گویم که در رساله عشق 
عشق فتوا دهد بر این مطلب

با ادب، با وضو بباید برد
نام اولیا مخدره زینب

به که نامت به وحی تمثیل است 
چون که نام‌آور تو جبرئیل است

ای مهین جلوه‌ی دل‌آرایی 
وی به این اسوه شکیبایی

ما همه ذره و تو خورشیدی 
ما همه قطره و تو دریایی

ای وجودت مطاف درد و غم
در لقب کعبة‌ الرزایایی 

این همه داغ دیدی و گفتی 
من ندیدم به غیر زیبایی 

همه مبهوت و مات بینش تو
آفرین‌ها بر آفرینش تو 

صلی الله علیک یا قلب زینب صبور 
و یا شریکة الحسین

نظرات