زهرا شدم از این زمونه خسته ز داغ تو دلم شکسته چقدر زدن تو رو که بانو به صورت جای یه دسته (مرو مرو عزیز حیدر مرو مرو عزیز حیدر...) زهرا ز غصهی تو دل غمینه میزد عدو تو رو ز کینه چهل نفر به یک نفر وای امون از این شهر مدینه (مرو مرو عزیز حیدر مرو مرو عزیز حیدر...) زهرا هیزم به پست در آوردن دل منو که بد آزردن تو رو زدن جلوی چشمام منو با دست بسته بردن علی علی علی علی جان... زهرا چرا ورم گرفته بازوت داره میریزه خون ز پهلوت چهها کشیدی پشت آن در ز قصهها سپیده گیسوت یا فاطمه یا فاطمه جان..