مرحمی خرج دل چاکم کنید
تبلیغات

مرحمی خرج دل چاکم کنید

[ علی کرمی ]
مرهمی خرج دل چاکم کنید
همرهان، همراه او خاکم کنید

پس ز دست او زمام صبر رفت
با دو زانو تا کنار قبر رفت

کای وجودت عرش حق را قائمه
یاریم کن یاریم کن فاطمه

یاریم کن کز زمین بردارمت
...
****
تنت سبک شده اما غم تو سنگین است
چگونه این‌همه غم را به شانه بردارم
****
پس چشم ز جان خویشتن بست 
بگرفت جنازه را سر دست 

تنها و غریب ایستاده 
جان بر سر دست خود نهاده

کس نیست جنازه را بگیرد 
ای وای اگر علی بمیرد 

ناگه دل شب در آن بیابان
از قبر دو دست شد نمایان 

کای مظهر اقتدار و غیرت 
وی رفته فرو به بحر حیرت 

من صاحب این امانت هستم
...
****
وقتی که چشم‌های عزیزت غروب کرد
آمد شبی ز صبح قیامت درازتر

ای با همه نداری من ساخته کجاست
هم‌خانه‌ای برای من از تو بسازتر

در بین جان‌گداختگان از نوای تو
نشنیده‌ است گوش فلک جانگدازتر

نزدیک بود لحظه‌ی یافضه گفتنت
من زودتر به عالم عُقبی سفر کنم

یک گل نصیبم از دو لب غنچه فام کن
یا پاسخ سلام بده یا سلام کن
****
لبانش می‌خورد برهم صدایش درنمی‌آید 
****
تا آیدم صدای خدایم دگر به گوش
یک‌بار با صدای گرفته صدام کن
****
هر علی‌جان که تو گفتی به علی جان دادی
تب و تابم به علی تب و تابم دادی

دو سه روز است که هر بار سلامت کردم
تو فقط با زدن پلک جوابم دادی
****
کای مظهر اقتدار و غیرت 
وی رفته فرو به بحر حیرت 

روزی که چو گل ز هم شکفتی 
زهرای مرا ز من گرفتی 

بر دست تو دست او نهادم
کِی یاس کبود بر تو دادم

دردا که دلم پر از نشانه‌ست
جای ضربات تازیانه‌ست

تا چند کنایه و اشاره
ولله شکست گوشواره

انداخته دست او دگر پوست
****
روزی که بر دست علی دادم تو را
جای پنج انگشت سبلی بر رخت پیدا نبود

جان بابا نقش این سیلی گواهی می‌دهد
از علی مظلوم‌تر در عالم دنیا نبود

دخترم روزی که بر رخسار تو سیلی زدند
هرچه می‌پرسم بگو آیا علی آنجا نبود

جان بابا بود اما دست‌هایش بسته بود
****
با صدهزار غم در تابوت برگشاد
بر روی یار چهره ز روی کفن نهاد

گفت ای یگانه دلبر و دلداده‌ی علی
بعد از تو دل به مرگ دهم هرچه باد باد

پس دست برد پیکر زهرا به بر گرفت
امداد غیب بود در آن لحظه جان نداد

زان قرص ماه غیر هلالی نمانده بود
یا رب کسی به رد امامت خجل مباد

نظرات