کنار خانهی ما چند ماه بعد هجوم برای خانهی اهل مدینه هیزم بود برای دیدن تاثیر ضربهاش آمد کجا عیادتِ ضارب سرِ ترحم بود؟ سه ماهِ آخرِ عمرش ضعیف و لاغر شد عروس خانهی من بین بسترش گم بود ز بس که از کفنش خون تازه میآمد ز دست خادمه در رفت غسل چندم بود ***** آتیش با چه رویی گلبرگت رو جمع کرد یهجوری زدن که دست تو ورم کرد میفهمم کبودیِ زیر چادرو چهل نفره زدن تو رو ***** گفتم خدا به خیر کند صورتِ تو را وقتی که در شکسته و برگشت سوی تو پشت درموندی شکست بال و پرت بین دیوار و در افتاد پسرت میخ لعنتی تا قلبتو شکلفت خم شدی حلقهی در خورد به سرت ***** خدا میدونه که بی عدد زدن ضربهی غلافو خیلی بد زدن میدونستن که ما تو راهی داریم عمدا اومدن به در لگد زدن چه کسایی زخمتو نمک زدن تو رو با بهونهی فدک زدن دردمو یه مرد میفهمه یعنی چی تو محله زنمو کتک زدن **** کسی مثل علی مظلوم نمیشه دل شوهرِ تو آروم نمیشه دیگه توی خونه کم حرف میزنم هی میخوام گریه کنم روم نمیشه همه بچههاتو آروم میکنم پسر بزرگت آروم نمیشه هی میگفتم که نزن نزن میزد سیلی رو جلو چش حسن میزد اینکه هیچیم نشد آزارم میده کاش یه دونی سیلیام به من میزد ***** کاش میشد در بزنم خودت بیای فول میَذم پرت به هیچ جا نخوره اگه برگردی بیای به خونمون قول میدم به در دیگه پا نخوره ***** بهخدا فصل اناره فاطمه میشه برگردی ازم انار بخوای آرزوش موند تو دلم فقط یه بار توی نه سال تو ازم یه کار بخوای ***** اکثرا بیداری این شبا میشی از دردا که خسته میخوابی چی آوردن به سر پهلوی تو چند شبه داری نشسته میخوابی