می‌خواهم از مدینه خداحافظی کنم
تبلیغات

می‌خواهم از مدینه خداحافظی کنم

[ علی کرمی ]
می‌خواهم از مدینه خداحافظی کنم
از میخ و زخم سینه خداحافظی کنم

خیلی شکسته پر شده‌ام اَلوداع علی
آماده‌ی سفر شده‌ام اَلوداع علی

با این‌که بیشتر ز خودم دوست دارمت
من را ببخش می‌روم و می‌گذارمت

نُه‌سال بی‌قرار خلوص تو بوده‌ام 
بانوی خونه‌ی تو، عروس تو بوده‌ام

من خویش را روانه‌ سوی قبر می‌کنم
امّا براى تو طلب صبر می‌کنم 

من را ببخش زحمت تابوت می‌کشی ... 
* * * *
حالم بد است، حال تو وقتی که خوب نیست 
خورشید من بمان که زمان غروب نیست 

حالم بد است، حرف بزن درد و دل کنیم 
با من سخن بگویی غم و غصّه خجل کنیم 

حالم بد است، حال تو بهتر نمی‌شود 
اوضاع از این‌که هست بهتر نمی‌شود

تنها تو اعتنا به کلامم کنی بس است   
جای تمام شهر سلامم کنی بس است 

حالم بد است، حق بده زانو بغل کنم 
زهرا نشد به قول و قرارم عمل کنم 

زهرا قرار بود سپر من شوم نه تو 
مرد میان رنج و خطر من شوم نه تو

حالم بد است، حق بده که دیده تَر کنم
زهرا خودت بگو که چه خاکی به سر کنم؟ 
* * * * 
عطر تو هنوز تو آغوش منه 
هنوزم صدات تو گوش منه 
یادته جای سرت رو شونه‌مو
حالا تابوت که رو دوشمه

نمی‌دونم حالا سینه چاک کنم 
یا که اشک دخترت رو پاک کنم 
چه چوب تری فروختم که باید 
زنمو جوون جوون تو خاک کنم
* * * *
روزگارمو سیاه نکن نرو 
بچه‌هاتو دیگه بی‌پناه نکن نرو 
فاطمه خدا نخواست مادر بشی 
انقدر میخ در و ... 

چه کسایی زخم‌تو نمک زدن 
تو رو با بهانه‌ی فدک زدن
دردمو یه مرد می‌دونه یعنی چی
تو محلّه زنمو کتک زدن

این غم کجا برم که تو را مردها زدند
زهرا تو را برای رضای خدا زدند

ساحل خونه‌ رو جزر و مد زده 
انگاری تو رو یه نابلد زده 
تو تموم بخت و اقبال منی 
بگو کی بخت منو لگد زده؟ 

بدجور جلوه کرده کبودی چشم تو 
طوری که زیر دست تو پنهان نمی‌شود 

ای وای من، ای وای من زهرا ...

نظرات