دلشو به آسمون داد، مثل تو عشقو به همه نشون داد، مثل تو تا شنید که تو گرسنه جون دادی آخرم گرسنه جون داد، مثل تو زخمای تنش عمیق و کاری بود رفتنش رفتنِ گریه داری بود بسکه روی بدنش کبودی داشت زنِ قساله ازش فراری بود خواهرت دست به روی کمر داره از کبودی تنش خبر داره رباب از رو تجربه بهم میگفت قبرشو عمیق بِکن، خطر داره ********* (سوالی داشتم تنها، که میدانم جواب آن فقط از چشمهای پر هیاهوی تو میآید)۲ (چرا از دامنِ خونی، چرا از چکمههای شمر چرا از دستهای ساربان بوی تو میآید)۲ حسین...