سر تو رو برید شبیه وحشیا همش میگم بابا جونم شمرو نبخشیا کوفه رو حتی بخشیدی شامو نبخشیا دروازه وا شد زینی تو معطل رقاصه ها شد هجوم آوردن گوشواره گوش رقیه تو و بردن بی رحم بد دهن با عمه ام اینجوری حرف نزن گفتم به همه ی شامیا سنگاتونو بزنید به من سر تو رو برید شبیه وحشیا همش میگم بابا جونم شمرو نبخشیا کوفه رو حتی بخشیدی شامو نبخشیا *** کفن که دست مرا بست دست تو باز است و دست باز تو یعنی بیا به آغوشم حسین *** گفتم با چشم تر مستی اسم بابامو نبر تا اینو گفتم شد دردسر سیلی خوردم جای چند نفر عمه گریونت تو توی دستمه دندون تو با کنیز اومده دختر یزید حرف بد میزد رنگ من پرید پدرش که چوب میزد روی لبا خودشم همش موهامو میکشید حسوده داره با طعنه میگه زیر چشمت کبوده چی شده مدینه ای دیدی جات آخرشم محله ی یهوده تو رو بدون احترام یزید برام آورد