بابای قشنگم

بابای قشنگم

[ سید امیر حسینی ]
دیگه ندارم من به زندگی میلی
عمّه نگاهم کن عوض شدم خیلی

بابا به موهای دخترش حسّاسه
الآن بیاد این‌جا منو نمی‌شناسه!

سخته برام عمّه من آغوش بابامو می‌خوام
سه سالمه نمی‌تونم دو قدم راه بیام

عمّه ببخش گردن تو بوده زحمتای من
یه ماهه که خیلی تازیانه خوردی جای من

عمر کمه ولی حرف زیاد
عمّه الآن بابام میاد 
بیا ببین موهام شونه می‌خواد
عمّه الآن بابام میاد

سلام باباجونم چشم و دلم روشن
نمی‌گی یک ماهه رفتی می‌میرم من؟

اینی که می‌بینی خسته‌تر از اینم
زخمه لبات یا من درست نمی‌بینم؟

آدمِ بد انقدَر به لب و دندون تو زد
یه کاری کرد که صدای خیزرانم دراومد

تو با سر زخمی هم باشی پدرجانِ منی
دیدی بابا تو فقط قاریِ قرآن منی

تو مجلسش شکست دل حرم
من از یزید نمی‌گذرم
به خاطر غرور خواهرم
من از یزید نمی‌گذرم

من فقط از درد این دل آشفته‌‌ام
به اُمُّ کلثوم از گرسنگیم گفتم

گذشته این روزا با ناخوش احوالی
کربلا تا شام بود جای عموم خالی

بعضی چیزا می‌مونه به ذهن آدم همیشه
سخت گذشت کی میگه یه شب هزار شب نمی‌شه؟

شبی که زجر با منِ خسته مدارا نمی‌کرد
کاشکی بابا دیگه اون شب منو پیدا نمی‌کرد

صورت من اگه شده کبود، عموم نبود، عموم نبود
رفتیم اگه محلّه‌ی یهود، عموم نبود، عموم نبود

بابا، بابا قشنگم...

حسین عزیزدلم...

نظرات

محمد مهدی همتیمحمد مهدی همتی

🖤🖤

بسیار عالی

بسیاار سوزناک

یارقیه ی مظلوم🖤

امیر علی ۸۸امیر علی ۸۸

بسیار دلنشین بود

ماشاالله به این صدا ♥️