(کاش نایی به پام بود، به نیزه میرسیدم کاش گوشوارههام بود، سرت رو میخریدم) ۲ این لکّهی سرخ تو چشام لختهی خونِ تو موهام خوبشدنی نیست، مهم نیست این لرزش دستا و لبام لکنت و هقهق تو صدام خوبشدنی نیست، مهم نیست میترسم حرفای منو با عمّه، شنفته باشی میترسم فردا برسه، حرفاتو نگفته باشی میترسم خوابم ببره، بیدارشم تو رفته باشی (کاش نایی به پام بود، به نیزه میرسیدم کاش گوشوارههام بود، سرت رو میخریدم) ٢ * * * * این صورت پژمردهی من زخمِ نمکخوردهی من خوبشدنی نیست، مهم نیست خیمه وسط معرکه سوخت موی پریشونی که سوخت خوبشدنی نیست، مهم نیست میترسم زنده بمونم، خسته از غم فراقم میترسم از قاتل تو، هرشب تازه میشه داغم میترسم تا گریه کنم، زجر بازم بیاد سراغم کاش اون شب تو صحرا، منو اونقدر نمیزد حالا زد ولی کاش، که حرف بد نمیزد میبارم همیشه، مثه بارونِ نمنم دیگه روم نمیشه، بگم عمّه گرسنم کاش نایی به پام بود، به نیزه میرسیدم کاش گوشوارههام بود، سرت رو میخریدم * * * * اون ضربهی سیلی به کنار اما دیگه چشمای تار خوبشدنی نیست، مهم نیست مثل منِ دلخون مگه هست پهلویی که دیگه شکست خوبشدنی نیست، مهم نیست میترسم این دردسرا، تقصیر رقیه باشه میترسم روضه بخونم، ویرونه کرببلا شه میترسم دستم بخوره، زخمای لب تو وا شِه کاش زودتر میمردم، همه راحتشن اصلاً اونقدر سیلی خوردم، عوض شد صورتِ من کاش قدّم بلند بود، چقدر این روضه سخته دیدم که سر تو، به یک شاخه درخته کاش نایی به پام بود، به نیزه میرسیدم کاش گوشوارههام بود، سرت رو میخریدم
التماس دعا
رقیه جانم نظری کن خانوم
السلام علیک یا حضرت رقیه
یا رقیه خاتون😭🖤