
ای در دلم محبّت تو هست و نیستم هستی تویی، بدون تو من هیچ نیستم آخر مگر تو هستی من نیستی حسین پس من در این زمانه به دنبال چیستم نام تو است گریه و ناله بدان که من هر صبح و شام زمزمه کردم گریستم ---- خسته بودم به روی خاک کمی خوابم برد زجر از راه رسید و زد و بیدارم کرد لگدی زد که خدا قسمت کافر نکند بیتعادل شدم و دست به دیوارم کرد ---- بعد از تو زجر، آوارم کرد با پا از خواب، بیدارم کرد چشمام دیگه، نمیبینه اثر دست سنگینه عمرم چه کوتاهه بغضم واسه جا موندن از راهه عمرم چه کوتاهه کجام شبیه دختر شاهه ****** من فقط یکم موهام سوخته همین یکمم کبوده رنگم مگه نه لباسام یه ذره نامرتبه ولی من هنوز قشنگم مگه نه آره اونجا بود که ما رو میزدن دقیقاً کنار نیزه رو به روت تا که گفتم بابایی عمو کجاست یکی سیلی زد و گفت اینم عموت از مدینه یاد گرفتن همشون اهل بیتو بین کوچه میزنن باشه اصلا همهی ما خارجی اینا با چه دینی بچه میزنن بی هوا روی خاک میافتم بند بندِ تنم گسسته شده باز پیراهنم پر از گل شد بس که این زخم باز و بسته شده دیدی آخر تو را بغل کردم با همین بازوی شکسته ***** مثل سابق برات میارزم بغلم کن ببین چه می لرزم داغدارم، جگر ندارم که غیر گریه هنر ندارم که قاری من چرا نمیخوابی من که چوبی به بر ندارم که من تو را از یزید میگیرم یک پدر بیشتر ندارم که ***** حرمتش واجب است در دو جهان هرکه در فکر احترام علیست از یمن تا به شام معلوم است هرچه دعواست پای نام علیست پای نام علیاست دعواها دامن زخم را ز کف ندهیم اختیار مناره را هرگز به اذانهای بی طرف ندهیم در اذانهای بیطرف، ارثیست که به اَشراف بیشرف برسد کوری چشمِ شورِ این اَشراف روزیِ خَلق از نجف برسد چندسالی درست قبل ازل زندگی را شروع کرده علی هر زمان رزق میرسد از راه شک ندارم که رکوع کرده علی ***** دستان تو حالا شده بالاترین دست پشت و پناه محکمی بودند این دست دست مُغَیره، دست زهرا ای دادِ بیداد افتاد دستِ بدترینها بهترین دست قُنفُذ در آن ساعت به ثانی اقتدا کرد دست مرا از دامن حیدر جدا کرد کاشکی پشتِ در منو صدا میکرد درِ خونه رو نسوخته وا میکرد کاشکی قبل از اون که قنفذ برسه دستشو از شال من جدا میکرد او ندارد به دار دنیا میل تا که دار و ندار او زهراست