بگو حسین که این اسم، اسم خاص خداست

بگو حسین که این اسم، اسم خاص خداست

[ علی اکبر زادفرج ]
بگو حسین که این اسم، اسم خاص خداست
بگو حسین که اسمش عجیب شیرین است
بگو حسین که قندِ مکررِ لب‌هاست

فقط به یک نفر آن هم حسین گفتم: چَشم
من اختیار دلم دست سیّد‌ُالشهداست

به شکر این‌که به ما اذن نوکری داده‌ست
تمام عمر اگر سجده‌اش کنیم سزاست 

من از حسین به غیر از خودش نمی‌خواهم
ز یار غیر خودش خواستن خطاست

اگر حسین تو را رد کند زبانم لال
پناهگاه تو از این به بعد کیست؟ کجاست؟

به روز حشر که مَردم فراری‌اند از هم
همه به دور حسینیم، صحنه‌اش زیباست
* * * *
راحت کشتنت
آروم آروم طیِ چند ساعت کشتنت
سرِ فرصت تو رو با دقت کشتنت

کم کم کشتنت
واسه چند دینار و درهم کشتنت
خواهرت تو رو نشناخت‌، مبهم کشتنت
* * * *
السَّلام ای بدن بی‌سرِ گرما دیده
السَّلام ای سرِ مجروح کلیسا دیده

با چه وضعی تَهِ گودال کشاندند تو را
ما شنیدیم ولی زینب کبریٰ دیده

زینت دوش نبی بودی و بی‌وجدان ها
سر بریدند و گرفتند تو را نادیده

ای عزیزی که تنت پیش همه عریان شد
بر سرِ پیرُهنت فاطمه دعوا دیده

خنجر انداخت مسیحی و مسلمان برگشت
تَهِ گودال گمانم که مسیحا دیده
* * * *
با خنجری تا حنجرش مردِ مسیحی رفت
اما خرید او را به لبخندی مسیحانه

هر کس که آمد دستِ پُر برگشت از پیشت
ارباب ما گودال را کرده کرمخانه

یک عمر بالای سرش آورده زینب آب
اما یزید مست آورده‌‌ست پیمانه

آن‌قدر بر لب و دندان او کوبید
که چوب دستی‌اش شده دندانه دندانه
* * * *
این لب هزاربار مرا بوسه داده است
گر می‌زنی برابرِ دختر دگر مزن

ای چوب خیزران تو ادب کن، فرو میا
خود را به‌جای بوسه‌ی خَیرُ البَشَر مزن

دستت شکسته باد که دندان او شکست
ای سنگ‌دل، تو سنگ به دُرِّ گُهر مزن
* * * *
ترسم این نیست سفیر تو سرِ دار رَوَد
ترسم این است رقیه سرِ بازار رَوَد

ترسم این قوم که هم حیله‌گر و فتنه‌گر‌ند 
خواهر غم زده‌ات را سرِ بازار بَرَند

کوهی از سنگ، سرِ بام ببینی، چه کنم؟
دخترت را ملأعام ببینی، چه کنم؟ 

ترسم این است به دل، کینه تلنبار کنند
خواهرت را دَمِ دروازه گرفتار کنند

راضی‌ام از تن من جامه به غارت ببرند
راضی‌ام دختر من را به اسارت ببرند

راضی‌ام طعنه به من عالَم و آدم بزند
راضی‌ام حرمله با تیر به چشمم بزند

در عوض مجلس اغیار نیاید زینب
بِین انظار به اجبار نیاید زینب 

برگرد اگه دستای زینب و بسته نمی‌خوای
برگرد اگه پای رقیه رو بسته نمی‌خوای
* * * *
ناله ها تا به ثریا می‌رفت
خیزران بود که بالا می‌رفت

در دلم شوری از آن لحظه به‌پاست
چون ندیدم هدف چوب کجاست

وای من حال شده معلومم
به لبت می‌زده، ای مظلومم
* * * *
چه بلاها که سرِ نامه‌بر‌ت آوردند
یادم آمد چه به روز پدرت آوردند

من نوشتم که بیایی، همه تقصیر من است
تشنگیِ پسر فاطمه تقصیر من است

مادرت فاطمه گیرم که مرا هم بخشید
من خودم را سرِ آن نامه نخواهم بخشید

چه بگویم که در این بغض سخن می‌مانَد
تن عریان تو بی‌غسل و کفَن می‌مانَد

چاره‌ای کن رُخ گل‌های تو نیلی نشود
صد سهمت فال مصیبت‌زده نشود

چاره‌ای کن که ز مرغان حرم پَر نبُرند
پیش چشمان رقیه سرِ اصغر نبُرند
* * * *
گیرم که شده تمام رَه طی، برگرد
خونت شده شرط دادن رِی، برگرد

گر وعده تو را میوه‌ی نوبر دادند
نوبر سرِ اصغر است بر نِی، برگرد
* * * *
حرمله از سرِ پُر خون تو نان درآورد
تو به این روز سرِ گندم رِی افتادی

سرت آن‌قدر سبک بود که حتی یک‌بار
نیزه‌دار تو نفهمید که کِی افتادی
* * * *
صَلَّی اللهُ عَلَیکَ یا اباعبدالله الحسین ...

شاه السَّلام، السَّلام عَلیٰ شهید کربلا
السَّلام عَلیٰ مُرَمِّل بِالدِّماء
السَّلام عَلیٰ قَتیلِ الادعیاء

(بدَمِ المظلوم یا الله
لَکَ لَبَّیک یا ثارالله) ٢

پربازدید ترین مداحی شعر روضه علی اکبر زادفرج محرم و صفر امام حسین (ع)

پربازدید ترین مداحی شعر روضه محرم و صفر امام حسین (ع)

محبوب ترین مداحی محرم و صفر امام حسین (ع)

محبوب ترین مداحی علی اکبر زادفرج

نظرات