مادر تلاش کرد ، ولی درب بسته را دست شکسته اش

مادر تلاش کرد ، ولی درب بسته را دست شکسته اش

[ علی اکبر زادفرج ]
(مادر تلاش کرد ولی درب بسته را
دستِ شکسته‌اش نتوانست وا کند) ۲

می‌گفت ای خدا نکند مثل کربلا
این بار هم کسی سری از تن جدا کند2

*****
ای احترام واجب زینب دم غروب 
عریان شدی و جسم تو بی احترام شد
*****

من بمیرم که واسه‌ی گریه‌هات خنده کردن
دختراشون به اشکای دخترات خنده کردن
برات خنده کردن، برات خنده کردن، برات خنده کردن

(ظهر عاشورا قاتلت ای کاش 
حُرمت ریش سفیدتو نگه می‌داشت) ۲

نظرات