
من از لبت شنیدم تا اسم کربلا را دادند دست روحم، درد و غم و بلا را مانند تو ز من هم پوشیده نیست اسرار میبینم ابتدا را، میخوانم انتها را روز دَهِ محرم، روز قرارتان بود تو زود آمدی تا راضی کنی خدا را گفتند: میهمانیم، اما چه میهمانی؟ فعلاً که تا به امروز با ما نشد مدارا در ابتدا که یا رَبّ مهمان نیزههاییم ختمِ بخیر فرما پایان ماجرا را ای کاش قبل از آنکه خیمه بهپا نمایی میکَندی ای برادر در دشت قبر ما را لب تر کنی عزیزم سر میدهم بهجایت تغییر میدهم من تقدیر را، قضا را از قتلگاه تا تل من راه میگشایم خواهند دید اینجا موسیِ بیعصا را حق دارم ای برادر، دلواپس تو باشم آورده کوفه با خود خولیِ بیحیا را * * * * اینجا مرا به نیزهای از حال میبرند بعداً کشان کشان تَهِ گودال میبرند * * * * کاروان سلالههای خدا کاروان امام عاشورا کاروان بهشتیان زمین کاروان فرشتگان سماء یکی از نوکرانشان جبریل یکی از چاکرانشان حوّا گوشهای از صدایشان داوود نفسی از دعایشان عیسیٰ نوجوانانشان چو اسماعیل پیرِمردانشان خلیلآسا زائر چشمهایشان باران تشنهی مشکهایشان دریا یوسفان عشیرهی حیدر مریمان قبیلهی زهرا همه آیات سورهی مریم همه چون کاف و هاء و یاء و اِلیٰ کعبه میبیند و طواف ملَک چشم تا کار میکند اینجا کشتگان حوادث امروز صاحبان شفاعت فردا تا به حالا ندیده هیچکسی این همه آفتاب در یکجا هر دلی با دلی گره خوردهست همه مجنونصفت، همه لیلا دارد این کاروان صحرایی دخترانی عفیفه و نوپا همه با احترام و با معجر همه در پردههای حُجب و حیا پرده را از مقابل زینب باد حتی نمیبَرَد بالا دور تا دورشان بنیهاشم تحت فرمان حضرت سقا پای علیا مخدّره زینب روی زانوی اکبرِ لیلا از غروب مدینه میآیند در زمینی به نام کربوبلا حق نگهدارِ این همه مجنون حق نگهدارِ این همه لیلا * * * * این دختران من که بیابان ندیدهاند در عمر خویش خار مغیلان ندیدهاند پس از حسین کز او خوبتر تراب ندیده چهها گذشت به زنهای آفتابندیده * * * * سرگشته بانوان وسط آتش خیام چون در میان آب نقوش ستارهها غیر از جگر که دسترس اشقیاء نبود چیزی نماند در برِ ایشان ز پارهها انگشت رفت در پیِ انگشتری به باد شد گوشها دریده پیِ گوشوارهها * * * * در زیرِ پای اسب دو کودک ز دست رفت چون کودکان پیاده و دشمن سواره بود یک خیمه نیمسوخته شد جای صد اسیر چیزی که رحم نداشت در آن خیمه، چاره بود * * * * صَلَّی اللهُ عَلَیکَ یا اباعبدالله الحسین ... شاه السَّلام، السَّلام عَلیٰ شهید کربلا السَّلام عَلیٰ مُرَمِّل بِالدِّماء السَّلام عَلیٰ قَتیلِ الادعیاء (بدَمِ المظلوم یا الله لَکَ لَبَّیک یا ثارالله) ٢ * * * * به حکم اینکه فقط کربلاست منزل ما معطر است به ذکر حسین محفل ما به زَرق و برق جهان دل نبستهایم دَمی خوشیم تا که همین نوکریست حاصل ما برای گریهکنان تا ابد همین کافیست همین که ذرهای از تربت است در گِل ما گناه با دل ما هر چه کرده بود، گذشت از این به بعد حسین است صاحب دل ما