جای گریه حسین میبینی خون ز چشمان خواهرت جاریست وقت مغرب رسیده از گودال همه رفتند شمر ول کن نیست ***** مرکبا سیراب بون وحوش وطیر بیابان درنده ها سیراب عزیز فاطمه لب تشنه بودی اسبها سیراب، مرکبا سیراب بودن اما هنوز تشنه بودی وسط مقتل با آه سینهسوز تشنه بودی سه روز تشنه بودی،(سه روز تشنه بودی) ۲ تشنه جنگیدی، تشنه جون دادی سرِ پیری به چه روزی افتادی هلهله کردن، اهل آبادی ***** فریاد دخترش به فلک شد ز قحط آب با آنکه بود آب روان مِهر مادرش تقصیر او چه بود؟ ندانم که تا سه روز از خاک برنداشت کسی جسم اَنوَرَش با ساربان غیر محبت چه کرده بود؟ ۲ کز بهرِ زر نمود جدا دست اطهرش ***** من که گفتم نرو رفتی سر خود را دادی پای این سر نفسِ آخرِ خود را دادی هر که آمد کمی از پیکر خود را دادی ساربان آمد و انگشتر خود را دادی (هرکس که آمد دست پر برگشت از پیشش ارباب ما گودال را کرده کَرَمخانه) ۲ در لا به لای پنجههای شمر گیر افتاد زلفی که زهرا با وضو میزد به او شانه ***** من بی وضو موی تو را شانه نکردم حالا به دنبال سرت.....