به داغت خون دل خوردن چه سخته

به داغت خون دل خوردن چه سخته

[ علی کرمی ]
به داغت خون دل خوردن چه سخته
برام نیزه در آوردن چه سخته

تو رو کشتن منو بی‌چاره کردن
تن پاچیده رو بردن چه سخته

زدن با سنگ‌ها بر صورت تو
الهی من فدای غربت تو

الهی من بمیرم زنده زنده
یه لشکر رد شدن از تن تو

خیلی سنگین شده سینه‌ام، عموجون
نفسم با سختی هی بالا میاد

اگه میشه به تنم تو دست نزن
داره از استخونام صدا میاد

از خدا بی خبرا حیله‌شونه
که دم از دین محمد میزنن

نمی‌دونم اعتقادشون چیه
تا می‌فهمن یتیمی بد می‌زنن

تمام سنگ‌ها بر صورتم خورد
یتیمی دردسر دارد عمو جان

هر آنچه در توانم بود کردم
خودت دیدی که من مرد نبردم

علمدارت تو رزمم دید گفتا
الهی قاسمم دورت بگردم

بیا شوق مرا ضرب‌المثل کن 
تمام زخم‌هایم را عسل کن

برای اینکه از دستت نریزم
مرا آهسته آهسته بغل کن

(صلی الله علیک یا اباعبدالله)
(حسین...)

نظرات