من بمیرم خاکی شده سر تا پات میچکه خون از رو تَرَک لبهات دل بریدی رفتی دیدن بابات قد کشیدی قربون قد رعنات چشمات و وا کن من و نگاه کن آخرین بار من و صدا کن از چشم خواهرم میپوشونمت دست برادرم میرسونمت از اینجا تا حرم میکشونمت کنار اکبرم میخوابونمت خونِ پیشونیت داغ مثه خورشید خونِ تو رو شمشیر همه پاشید دور سر نیزه کاکُلت و پیچید کل لشکر با نالهی تو خندید صدای خنده دلم و کَنده عضو عضوت به مویی بنده چی به سرت اومد آهوی حرم خجالتم دادی از برادرم دیگه شدی حالا عین مادرم دوباره برگشتی پیش اکبرم از چشم خواهرم میپوشونمت دست برادرم میرسونمت از اینجا تا حرم میکشونمت کنار اکبرم میخوابونمت
عالی بود🖤