ای جانِ جهان، جهانِ جان ادرکنی قیوم زمین و آسمان ادرکنی احیاگر صد دم مسیحا الغوث یا حضرت صاحب الزمان ادرکنی یا صاحب الزمان... **** امیر بی قرینه کِی میآیی کشم ناله ز سینه کی میآیی عزیزم مادرت چشم انتظاره سحرخیز مدینه کِی میآیی **** خوشا مسافر آن راه مستقیم شدن مدینه آمدن و وارد حریم شدن حرم؟ کدام حرم؟سنگ و خاک! اما کاش اما کاش غبار بودن و در کوی تو مقیم شدن اگر بناست نوازش کند مزارت را خوشا به کسوت آوارگان نسیم شدن اگر بناست که محتاج مردمان باشیم خوشا گدای سر کوچهی کریم شدن نه اینکه خواسته باشم پرنده بودن را ولی به شوق تو خوب است یاکریم شدن رفیق توست هر آنکس که تَرد عالم شد خوشا جُزام که از سفرهات سهیم شدن عروس فتنه به دست تو روی خاک افتاد جمل حکایت سرخیست از دو نیم شدن بدون نسل بماند هرآنکه دشمن توست سزای خصم حسن چیست جز عقیم شدن؟ جهان به کان معاویههاست شأن تو نیست قیامت است تو را موسم زعیم شدن نداشت جعده و زهرش توان قتل تو را تو را شکست در آن کوچهها یتیم شدن