جوونیمو میریزم به پای تو

جوونیمو میریزم به پای تو

[ حجت الاسلام شحیطاط ]
جوونیمو می‌ریزم به پای تو
کاش سفید بشه موهام برای تو

یا پیر غلام بشم آخرش برات
یا که جون بدم تو روضه‌های تو

 یه عمره که تو دام تو دلم اسیره
خدا محبت تو رو ازم نگیره

 همین روزام براتمو ازت می‌گیرم
یا کربلا میرم یا تو روضه می‌میرم

 صاحب‌کَرَم، می‌بینی که مُضطرم
من تو رو رها کنم کجا برم

 خیلی بدم، من به تو نارو زدم
نکنه به من بگی نیا حرم

«من عوض شدم، روضه همون روضست 
من عوض شدم، آقا همون آقاست 
کم توفیقم، چایی همون چایه
من عوض شدم، تربت تو اعلاست»

 بهم نگو برو که باورم نمی‌شه
تویی که مهربون بودی باهام همیشه

 خدا نیاره رزق من تو روضه کم شه
دعا کن این غلام‌سیاه خرج حرم شه

صدام گرفت، اینقده صدات زدم
بس که سینه توی هیئتات زدم

ببین منو، ببین اشک چشممو
خودمو چقدر تو روضه‌هات زدم

آقا  شاید تا اربعین دَووم نیارم
چقدر همه برن حرم به روم نیارم

داره دیگه این دوری ماجرا میشه، ای آقا
جوونیمون حسرت کربلا میشه، ای آقا

وقتی درای حرمو وا می‌‌کنن می‌بینم
این آغوش توئه که داره وا میشه، ای آقا

 تو این شبا، ذکر مادرم حسن
بی‌کفن حسین و بی‌حرم حسن

غریب حسین، دلِ بی‌شکیب حسین
تا همیشه سایه‌ی سرم حسن

 واسه‌ش یه روز یه گنبد طلا می‌سازیم
شبیه گنبد امام رضا می‌سازیم

 تو این شبا، می‌بارن چشای من
یه چِشَم میگه حسین یکی حسن

 یکی غریب، توی دشت کربلا
یکیشون غریب اما تو وطن

حسین رو سر بُریدن از قَفا تو صحرا
حسن رو کُشته کوچه و غمای زهرا

عمو ببین، که می‌ریزه خون من
بیا که رسیده به لب‌ها جون من

ببین چقدر، مِثِ مادرت شدم
با لگد شکسته استخون من

 ببین چه‌جوری قاسم تو سربلند شد
چه مردی شد برا خودش قدش بلند شد

یا تو قد کشیده‌ای به زیر سُم سُتور 
یا من قد خمیده تو را به خیمه می‌برم 

ناحلة الجسم یعنی نحیف و دلشکسته میری
جوونی اما مادر پیری، بهونه‌ی سفر می‌گیری 

مادر، بد زدنت جلو چشای حسنت
درد می‌کشی، همش آه سرد می‌کشی 
تو هرچی درد داری و از قنفذ نامرد می‌کشی 

بد زدنت جلو چشای حسنت
ناحلة الجسم شدی و چیزی نمونده از تنت

این روزها قیام و رکوعم یکی شده
مانندِ ماه خَمیده‌ام، کمان شدم

یک روز اگر زمین نخورم شب نمی‌شود
نیرو ز دست داده‌ام و ناتوان شدم

گیرم وضو جَبیره، مقصر مُغَیره‌ است
آن‌قدر زد به بازوی من ناتوان شدم

نظرات