وقتی نبود صحبت ما بود صحبتش

وقتی نبود صحبت ما بود صحبتش

[ حاج جواد حیدری ]
وقتی نبود صحبت ما بود صحبتش
وقتی نبود خلقت ما بود خلقتش

عالم به درک کنه مقامش نمی‌رسد
نائل به درک فضه بیاید نهایتش

چادر نماز فاطمه شأنش نبوت است
شأنی که برتر است ز نوح و نبوتش

آن از نجابتش که گرفته ز کور رو
رفته به جنگ چهل نفر این از شجاعتش

خانه به خانه منّت انصار را کشید
مانند کوه پشت علی بود غیرتش

از سیلیِ به صورت زهرا گذر نکرد
محشر درست کرد خداوند بابتش

ماندم چگونه بر در خانه لگد زدند
جبریل با اجازه می‌آمد به خدمتش

تا گفت: ذابَ لَحمی عَلی صِرتُ کَالخیال
حال علی خراب شد از شرح حالتش

تا دست او شکست غرور علی شکست
کم می‌رود به خانه علی از خجالتش

*******

کینه و بغض و حسد دست که دادند به هم
دست مادر وسط معرکه از کار افتاد

تا که یک بار نیفتد پدری روی زمین
مادری پیش نگاه همه صد بار افتاد

نظرات