وای، حسین، حسین، حسین .... چه بلایی قراره سرم بیاد نمیخوام اشکِ برادرم بیاد چرا باید وسط خیمه زدن صدای نالهی مادرم بیاد نگاه کن بچهها ترسیدن، حسین همشون تو شک و تردیدن اینا از برگِ گُل هم لطیفترن تا حالا رو خاک نخوابیدن هنوزم دیر نشده بیا بریم هر جایی به غیر کربلا بریم با تو از اینجا بریم درستتره یا با نامحرما از اینجا بریم خودتم میدونی پا به پات میام مثل سایه دنبال عبات میام مگه زینب میتونه رهات کنه قتلگاه هم که بری باهات میام حاضرم سرم بره، سر تو نه پیکرم کبود شه، پیکر تو نه مگه ترسی دارم از تازیونه بزنن ولی پیش برادرم نه خاک اینجا بوی خون میده ، حسبن آخرِ کارو نشون میده، حسین نمیخوام تو باشی اون کشتهای که زیر سُمِ اسباشون میره (هر کسی را بهرِ کاری ساختن کار ما گریه برای زینب است)