ای جان جهان، جهان جان ادرکنی قیومزمین و آسمان ادرکنی احیاگر صد دم مسیحا الغوث یا حضرت صاحب الزمان ادرکنی.... دو دست نیست که اینها دو بال نوکری است که داغ سینهی عاشق مدال نوکری است نه شمسی و قمری بوده نه میلادی است ملاک سن غلامان به سال نوکری است ۲ حواس جمع تو بودن حواس پرتم کرد۲ تمام خواب و خوراکم خیال نوکری است تو را به عالم و آدم نمیدهیم آری که این معامله فرض محال نوکری است امید نوکریات را در آن جهان دارم کجا دو روزهی دنیا مجال نوکری است؟ ۲ فقط نه من، که جهانی سیاه پوش تو اند ببین به شانهی کعبه که شال نوکری است در آستان تو حرف از مقام و منصب نیست که این رقابت شیرین جدال نوکری است مگر که سر بگذارم به دامنت ورنه بهشت اجر کمی در قبال نوکری است به اعتبار غمت زندهایم این یعنی نفس کشیدن ما در خلال نوکری است کدام مجلس روضه نشستهای اکنون؟ بگو کجای جهان خوش به حال نوکری است؟ نامی برای عشق خدا انتخاب شد عکس قدیم حضرت صدیقه قاب شد آمال شاه دیدن زهرای مرضیه است با او دعای شاه جهان مستجاب شد در سیر نور او همه گرم تکاملاند شمع کنار طاقچهاش آفتاب شد هر کس گرفت دامن او را به عرش رفت بالا نشسته بود و رقیه خطاب شد او هم سوال لیلهی دفن من و شماست او سرپناه هر که در عالم جواب شد او عمر نوح داشت ولیکن فراق دید او در سه سالگی به نماندن مجاب شد جای همه گرسنگی و تشنگی کشید درد تمام غافله با او حساب شد او کیست؟ دختر پدری که رحیم بود او کیست؟ دختر پدری که عذاب شد بوی علی اصغر شش ماهه میدهد مهمان لای لای لبان رباب شد عمری فقط تلاوت قرآن شنیده بود آن دختری که وارد بزم شراب شد آن که را اسرار حق آموختند مهر کردند و دهانش دوختند عمری است که هستیم مسلمان رقیه شیعه شدهی موی پریشان رقیه راضی نبودم اینطوری با سر بریده دیدنم بیای بمیرم چقد سرت کوچیک شده تا بتونی روی دامنم بیای شامیا وارثای مدینهان اهل بیتو توی کوچه میزنن باشه اصلا همهی ما خارجی اینا با چه دیدی بچه میزنن؟ سه ساله دختر که کتک نداره اون که قبالهی فدک نداره مریض روی تو هستم لبت شفای من است که این لبان ترک خورده آشنای من است خرابه بود مکانش ولی صفا دارد سه ساله است ولی عمر عشق را دارد