ای جانِ جهان، جهانِ جان ادرکنی قیّوم زمین و آسمان ادرکنی احیاگرِ صد دَمِ مسیحا الغوث یا حضرت صاحب الزمان ادرکنی یا صاحب الزمان..... میبرد دل گنبدِ تو بیشتر با مرچمت هر تکانش میتکاند غم ز دلها پرچمت در فراز و در نشیبِ این جهان دریافتیم هر چه بالا رفت پایین آمد الّا پرچمت هر کسی یک مَحرمی دارد برای خویش و من حرفهایم را همیشه گفتهام با پرچمت ریشهاش حَبلُ المتینِ وقتِ تلقین من است با تکانش زنده کرده مردهها را پرچمت آسمان سقفِ حسینیه است و منبر کوهها رعد ناله، سینهزن موج است و دریا پرچمت ارمنیها هم ارادتمندِ درگاه تواَند دیدم ماه مُحرم در کلیسا پرچمت من یقین دارم بساط روضه حاجت میدهد پس مدد یا فرشِ روضه، پس مدد یا پرچمت دست بر پرچم کشیدم، دست از جرمم کشید وقت توبهام کشیده جور من را پرچمت خادمان روضه را با سایهی طوبی تکان سایهاش روی سر ما هست آقا پرچمت پهلوان هر سپاهی را علمدارش کنند نیست بیخود که رسید دست سقّا پرچمت اوّلین پرچم همان پیراهن خونی تو بوی مقتل میدهد نصب است هر جا پرچمت چادرِ بیبی نشد ای کاش میشد لااقل ای بزرگِ قوم میپوشاندنت با پرچمت حسین جان حسین جان..... اوّلِ هر سخن مدد زینب اوج ایمان دَه است و صد زینب کوه سند بود مستند زینب کعبهی ما اِلَی الاَبَد زینب نام او افتخار آلُ الله زینب ای حضرتِ جلالُ الله مرجع صبرِ هر رسول و نبی آیت اللهِ اُمتِ عربی نیست مانند او خدا نسبی به عجب هیبتی عجب غضبی مؤمنم مؤمنم به اسلامش همه سجده کنیم بر نامش کرمش منشاء همه برکات چادرش حَبلِ ماست بین صراط شیرِ غرّان مقابل خطرات فخرِ سادات زینبُ السادات عرش روی عصاش قائمه است از تمامِ جهان فاطمه است