بنام خدای ادب آفرین

بنام خدای ادب آفرین

[ حاج جواد حیدری ]
بنام خدای ادب آفرین
بنام خداوند ام‌البنین 

بنام زنی ماورایِ ادب 
قلم می‌زنم از خدایِ ادب

زنی درنگاه علی محترم
پس از فاطمه با علی هم‌قدم

به بیت ولا یاورش خوانده‌اند
حسین وحسن مادرش خوانده‌اند

علمدارِ خیبرشکن بوده‌است 
به شیر خدا شیرزن بوده‌است

مثال حسین است لبخندِ او
عمویِ رقیه است فرزندِ او

ملائک قیامت سلامش کنند
امامان همه احترامش کنند

شبیه خداوند، ماه آفرین
نبوده در عالم ، جز ام‌البنین

شنیدم صدایی زِ ام‌البنین
که می‌گفت با شاه‌ِ دین این‌ چنین

الا ای امیر دو دنیا علی
به عرش خدا مقتدا یا علی

خدا خانه دارد میان دلت
مَلَک جای خود، انبیاء سائلت

به احمد تویی بهترین جانشین
نخی از عبای تو حبل‌المتین

تویی روز و شب هم کلامِ خدا
به سوی تو جاری سلام خدا

سعادت در خانه‌ام را زده‌است
چه عشقی به دنبال من آمده‌است

تو نگینِ مرا اصل دانسته‌ای
مرا لایقِ وصل دانسته‌ای

ولی من کجا وصلِ حیدر کجا
مرا پیش تو شأنِ همسر کجا

کنارتو قلبِ جهان می‌تپید 
در این خانه زهرا نفس می‌کشید

کنارِ تو حتی خسی نیستم
پس از تو من کسی نیستم

نفس می‌زنی در هوایم، بس است
(کنیزِتوباشم برایم،بس است)۲

غریبی اگر مولا یاریت می‌کنم
چو مردان علمداریت می‌کنم

دراین راه زهراست الگویِ من 
فدایِ تو بازو و پهلویِ من

من عمری به عشقِ تو می‌زیستم
کنارِِ تو چون کوه می‌ایستم

سپاهِ تو راتقویت می‌کنم
برایِ تو یَل تربیت می‌کنم

حسین جان...

نظرات