عارضم خدمتت که ای یارم

عارضم خدمتت که ای یارم

[ حاج جواد حیدری ]
عارضم خدمتت که ای یارم
من به خال لبت گرفتارم

آن قدر از تو هر کجا گفتم
یک حسینیه ام که سیارم

پرچمت را به دوش من بسپار
فرض کن خشت روی دیوارم

تربت تو نماز خوانم کرد
ورنه من سر به سجد نگذارم

نوکرانت برادران تنیت 
از حسودان روضه بیذارم 

خودمانی بگویم این خط را
آی مشتی به تو بدهکارم

به گنهکاری ام نگاه نکن
مرد و مردانه دوستت دارم

گریه کردیم و خوب شد زخمت
برکتی داشت اشک بسیارم

نظرات