عمو غریب مانده و بی سپاه
1646
11
- ذاکر: سعید خرازی
- سبک: شعر روضه
- موضوع: عبدالله بن الحسن (ع)
- مناسبت: شب پنجم محرم
- سال: 1401
عمو غریب مانده و بی سپاه
ز تاب رفت و کم کم از تب افتاد
ز تشنگی تعادل از دست داد
به صورت از عرشهی مرکب افتاد
عمه سپاه کوفه را چنین رسم شد
کسی که تیرش به هدف مینشست
تیر فرو رفتهی در بدن را
پیش نگاه خواهرش میشکست
محاسنش کشیده میشد به خاک
سمت حرم دو دیدهی شاه بود
نیزه و تیر و سنگ هرکه میزد
به قصد قُربَةً اِلَی الله میزد
دست یکی برد به پیراهنش
کشید و خون زخمها تازه شد
به قصد رفت و آمد از پیکرش
نعل تمام اسبها تازه شد
اسبها پای خود از سینهی او بردارید
من هم از این تن بی سر شده سهمی دارم
ز تاب رفت و کم کم از تب افتاد
ز تشنگی تعادل از دست داد
به صورت از عرشهی مرکب افتاد
عمه سپاه کوفه را چنین رسم شد
کسی که تیرش به هدف مینشست
تیر فرو رفتهی در بدن را
پیش نگاه خواهرش میشکست
محاسنش کشیده میشد به خاک
سمت حرم دو دیدهی شاه بود
نیزه و تیر و سنگ هرکه میزد
به قصد قُربَةً اِلَی الله میزد
دست یکی برد به پیراهنش
کشید و خون زخمها تازه شد
به قصد رفت و آمد از پیکرش
نعل تمام اسبها تازه شد
اسبها پای خود از سینهی او بردارید
من هم از این تن بی سر شده سهمی دارم
نظرات
نظری وجود ندارد !