اَلوِداع حیدر حیدر حیدر... آفتابِ روی بامَم رو گرفتم از امامم کن حلالم اِی بود و هستم شد جدا از دامانت دستم اَلوِداع حیدر حیدر حیدر... اِی اَمیرِ عالَمِینم کن مُدارا با حسینم مجتبیٰ رازی پنهان دارد او نمیگوید تا جان دارد اَلوِداع حیدر حیدر حیدر... **** اِی بیکَفَن کمک! مادرتان را کَفَن کنم شاید کَفَن نکرده دوباره کَفَن کنم