هیچ موقع اینقدر زمین نخوردم اون لحظه که زنمو زدن، اون لحظه مُردم خوشیِ دنیا بهم حروم شد تو شهرو پُر کردن دیگه علی تموم شد راسته میگن علیِ پهلوون مُرد زنش جوون جوون مُرد به کی بگم اینارو آخه؟ دستِ بسته تو کوچهها کشوندن زن منو سوزوندن به کی بگم اینارو آخه؟ کُشتنش برا همیشه زنِ من داشت بار شیشه راست میگفت مُغیره که این علی اون علی نمیشه وای، وای حیدر... **** مدینه واسم جز شر نداشته تو شهر میگن زهرا مگه شوهر نداشته! سی ساله زهرا هر روزو مُردم از وقتی که رفتی یه آب خوش نخوردم آتیش زد دنیامو همین مغیره از دست این مغیره چیا کشیدم تو میدونی؟ با خنده میزدن تورو عزیزم چهطوری اشک نریزم؟ وقتی که دیدم قد کمونی بیگناه بودی تو زهرا بیپناه بودی تو زهرا حیدرت بمیره واست پا به ماه بودی تو زهرا وای، وای حیدر... **** وصیتت بود حسین همیشه تشنه نمونه، ولی کربلا چی میشه؟ لشکر دشمن خیلی زیادن آبو زمین ریختن ولی بهش ندادن غارت میشه خلخال و زیورآلات همش برای سوغات تبرّکی میبَرن اینا پیراهن کهنهشو پاره کردن دیدی بیچاره کردن بچهی ما دوتا رو زهرا تشنه بود و تشنه جون داد نمیره هیچ موقع از یاد زهرا دیدی شمر با چکمه چهجوری به جونش افتاد