امام رضا ببین دلم گرفته

امام رضا ببین دلم گرفته

[ مهدی اکبری ]
امام رضا ببین دلم گرفته
کنج حرم قلبم و غم گرفته

روضه‌ی تشنگی جدت آقا
خواب و خوراکم و ازم گرفته

خودت به ما گفتی امام رضا جان
گریه فقط برا حسین عطشان

هزار و چهارصد ساله داری انگار
این روضه رو می‌خونی واسه ریان

آه یابن الشبیب
جد ما میون گودال افتاده بود
شمر با خنجرش
به جون رگای بی حال افتاده بود
آه یابن الشبیب

آه یابن الشبیب
بدن جد منو مُصلِح کردنو
زیر چکمه‌ها
چادر عمه‌ی ما رو له کردنو
آه یابن الشبیب

صل الله علیک یا ایها امام الرئوف
الذی هیج احزان یوم الطفوف
یا ضامن آهو...

امام رضا ببین دلم پر آهه
بساط اشکم این روزا به راهه

پلک چشات زخمی شده دلیلش
روضه‌های سنگین قتلگاهه 

تو هم غریب جون دادی اما سلطان
سه روز تنت نبود رو خاکا عریان

هزار و چهارصد ساله داری انگار
این روضه رو می‌خونی واسه ریان

آه یابن الشبیب
گریه کن براش آخه مظلومه حسین
تا گفت تشنمه
نیزه زد سنان توی حلقوم حسین
آه یابن الشبیب

آه یابن الشبیب
جد ما تو خاک و خون بال و پر زد و
شمر زجرش می‌داد
از قفا دوازده دفعه خنجر زد و
آه یابن الشبیب

صل الله علیک ایها امام الرئوف
 الذی هیج احزان یوم الطفوف
یا ضامن آهو...

امام رضا ببین دلم شکسته
غمای عالم به دلم نشسته

شنیدم عمه‌ی شما به اجبار
بزم شراب رفته با دست بسته

این حرفا سخته گفتنش به قرآن 
هی با خودم میگم نداره امکان

هزار و چهارصد ساله داری انگار 
این روضه رو می‌خونی واسه ریان 

آه یابن الشبیب 
دختر علی کجا بزم می کجا
تو قصر یزید
کف زدن به دور زینب رقاصه‌ها
آه یابن الشبیب

آه یابن الشبیب 
عمه‌ی ما رو سر بازار بردن و
دخترها توی
کوچه‌ی یهودیا سیلی خوردن و
آه یابن الشبیب 

صل الله علیک یا ایها امام الرئوف 
الذی هیج احزان یوم الطفوف
یا اباعبدالله...

نظرات