مَقتل میگه، سرتو بریدن مقتل میگه، رو تنت دویدن مقتل میگه، موهاتو کشیدن مقتل میگه، همه چی رو بردن مقتل میگه، جلوت آب میخوردن مقتل میگه، هی تورو آزردن با ترکهای لبش، با نوکِ پا بازی کرد همهی صورت او، با کف پا ریخت بهم مادرش آمده گودال، نچرخان بدنش استخوانهای گلویش، زِ قفا ریخت بهم وای حسین تشنه لب ... مقتل میگه، دخترت سیلی خورد مقتل میگه، هر کسی هر چی بُرد مقتل میگه، شمر تو رو میآزرد
عالی خدا خیرتون بده 🤍